روانشنـــــاسـی را بـــرای بــهـتر زنـدگــــــــــــی کــــردن یـــــــــــــــاد بـــگـیریــــــــــــم

شخصیت شناسی: مرا در سفر بشناس!

می‌گویند اگر می‌خواهید فردی را خوب بشناسید با او به مسافرت بروید. درواقع نوع و سبک زندگی افراد تا حد زیادی به ویژگی‌های شخصیتی، گرایش‌ها و علایق آنها بستگی دارد و علاقه و گرایش به سفر، گردش و تفریح هم از این قاعده مستثنا نیست. تریوه، متخصص روانشناسی و مشاور خانواده به شما می‌گوید تیپ‌های شخصیتی مختلف اهل چه نوع مسافرت‌هایی هستند و چطور می‌توانید با توجه به نوع مسافرت‌های یک فرد شخصیت او را بشناسید
معاشرتی‌ها بسیار خوشگذران هستند
معاشرت و تعامل با دیگران برای این تیپ شخصیتی در اولویت قرار دارد به همین دلیل این افراد قصدشان از مسافرت گذران وقت با دوستان، اقوام و فامیل یا آشنا شدن با افراد جدید است. معمولا سفرهایی که این دسته افراد می‌روند شبیه ‌مهمانی رفتن است

افراد سرزنده و فعال، طبیعت‌گردی دوست دارند
افراد سرزنده و فعال بیشتر تمایل دارند در طبیعت باشند و به قصد نیرو گرفتن از جنگل، کوه و دریا برای سفر برنامه‌ریزی می‌کنند. این افراد در سفر بسیار پرجنب‌وجوش، فعال و سرزنده هستند و بیشتر زمان و انرژی‌شان را صرف طبیعت‌گردی می‌کنند

جسورها اهل ماجراجویی هستند
افراد جسور و شجاع معمولا برای اینکه حس اعتمادبه‌نفس را در خودشان تقویت کنند به سفر می‌روند. این افراد سفرهایی را انتخاب می‌کنند که در آن ماجراجویی زیادی باشد. بازدید از مکان‌های کشف‌نشده و کم‌بازدید مثل غارها، جنگل‌ها و بیابان‌های ناشناخته برای آنها جذابیت زیادی دارد

آسوده خاطرها به جاهای آشنا سفر می‌کنند
یکنواختی و پرهیز از خطر (عدم ریسک‌پذیری) بارزترین ویژگی افراد آسوده‌خاطر است. از این رو این افراد بیشتر به جاهایی سفر می‌کنند که برای‌شان آشنا باشد؛ مثلا مکان‌هایی را انتخاب می‌کنند که قبلا به آنجا رفته باشند. معمولا این افراد جای خاصی را به عنوان پاتوق دارند و سفر به آنجا برای‌شان در اولویت است

سلطه‌جوها تابع جمع‌ هستند
افراد سلطه‌جو در مواقع مختلف نظر خاصی ندارند و بیشتر پیرو نظر و عقیده دیگران هستند. از این رو خودشان معمولا برای سفر داوطلب نمی‌شوند و جای خاصی را هم پیشنهاد نمی‌دهند بلکه مایلند دیگران سفری را ترتیب دهند و از آنها دعوت کنند همراهی‌شان کند

مضطرب‌ها زیاد دور نمی‌شوند
افراد مضطرب به علت نگرانی‌هایی که دارند زیاد نمی‌توانند از شهر، دیار، خانه و کاشانه‌شان دور بمانند. سفر کردن به جاهایی که با محل زندگی آنها فاصله زیادی دارد، آنها را مضطرب و نگران می‌کند. از این رو مکان‌های نزدیک‌تر را برای سفر رفتن ترجیح می‌دهند. این افراد به علت حساسیت‌هایی که دارند از رفتن به جاهایی مثل کویر، جنگل، کوه و دشت که امکانات رفاهی و بهداشتی کمتری دارد، خوش‌شان نمی‌آید. بیشتر دوست دارند به شهرها سفر کنند چون هم خطر کمتری آنها را تهدید می‌کند و هم اینکه هر لحظه نگران و مضطرب نمی‌شوند و  برای برگشتن به خانه امکانات بیشتری در اختیار دارند

افسرده‌ها به زور سفر می‌کنند
این دسته افراد روحیه و خلق و خوی گرفته و دلمرده‌ای داشته و بیشتر به تنهایی و عزلت‌گزینی گرایش دارند. معمولا علاقه چندانی به سفر رفتن ندارند و به توصیه و اجبار اطرافیان برای عوض شدن حال و هوای‌شان گاهی تنهایی سفر می‌کنند. رفتن به مکان‌هایی مثل نقاط سردسیر یا مناطقی که در نزدیکی دریا قرار دارد و بارندگی در آنها زیاد است را ترجیح می‌دهند. فصل پاییز فصل مورد علاقه این افراد است و در روزهای پاییز گرایش و تمایل بیشتری به سفر کردن دارند

غیرمنطقی‌ها غیرقابل پیش‌بینی‌ هستند
«
هر چه پیش آید خوش آید» شعار این دسته افراد در زندگی است و معمولا بدون هیچ برنامه‌ریزی عازم سفر به ناکجاآباد می‌شوند؛ یعنی به‌طور ناگهانی بدون اینکه مقصد مشخصی داشته باشند، تصمیم می‌گیرند به مسافرت بروند و به جزئیات ماجرا اهمیت چندانی نمی‌دهند. فقط به قصد اینکه سفری رفته باشند، راهی می‌شوند

خجالتی‌ها از آدمیزاد به دور هستند
افراد خجالتی از آنجا که از تعامل و ارتباط با دیگران لذت نمی‌برند و در حضور جمع احساس خوشایندی ندارند، معمولا تمایل دارند به جاهایی سفر کنند که دور از مردم باشد؛ مکان‌هایی که خالی از سکنه است باب طبع این افراد برای مسافرت است؛ مثل یک جنگل دورافتاده که کلبه‌ای هم برای اقامت در آن وجود دارد


افراددمدمی مزاج همسفران خوبی برای مسافرت نیستند

 

دمدمی‌مزاج‌ها همسفر خوبی نیستند
افراد دمدمی‌مزاج احساسات دوگانه زیادی دارند؛ یعنی دقیقا نمی‌دانند چه کاری را باید انجام دهند و چه کاری را نباید انجام دهند. به همین دلیل مدام تردید دارند و تصمیمات‌شان‌راتغییر می‌دهند. این افراد اصلا همسفرهای خوبی نیستند چون لحظه‌ای حال‌شان خوب است و لحظه‌ای دیگر حال‌شان خوب نیست. در موقعیتی که همه شاد و خوشحالند این افراد ناگهان وارد فاز غم می‌شوند و بالعکس یا میانه راه تصمیــــم‌می‌گیرند بازگردند. حالات و احساسات دوگانه این افراد در سفرهای دسته‌جمعی و گروهی دیگر افراد را هم سردرگم می‌کند

پرخاشگرها استاد آسیب‌رساندن هستند
در درون‌ پرخاشگر‌ها احساسات کنترل‌نشده‌ای وجود دارد و از کودکی یاد گرفته‌اند به شکل نامناسب و ضداجتماعی آنها را ابراز کنند. از این رو این دسته از افراد دوست دارند به جاهایی سفر کنند که امکان پرداختن به تفریحات خشن و ناسالمی مثل شکار، رانندگی با سرعت غیرمجاز، آسیب رساندن به طبیعت، روشن کردن آتش و... وجود داشته باشد

سردمزاج‌ها بسیار خونسرد و بی‌خیالند
از آنجا که سردمزاج‌ها آدم‌های سرد و بی‌احساسی هستند، تفریحات خشک و بی‌روح که خالی از هرگونه هیجانی است را ترجیح می‌دهند. آنها دوست دارند به جاهایی سفر کند که بتوانند در کمال آرامش و خونسردی بدون هیچ چالش و هیجانی اوقات‌شان را سپری کنند. این افراد در طول سفر به جای اینکه از روند مسافرت لذت ببرند دوست دارند زودتر به مقصد برسند. سفر رفتن با این دسته افراد کسل‌کننده است

خودمحور‌ها سفر‌های سخت را انتخاب می‌کنند
خودمحورها افرادی جدی و دیکتاتور هستند و سفرهایی با سختی‌های زیادی را در پیش می‌گیرند؛ مثل سفر به کوهستان‌ یا بیابان‌های بی‌آب و علف باب طبع این دسته افراد است. این افراد به علت خودرای بودن معمولا به همسفران‌شان اجازه نمی‌دهند، نظرات‌شان را ابراز و تصمیماتی را اعمال کنند و همواره در تلاشند حرف خودشان را به کرسی بنشانند

تکانشی‌ها زود جوگیر می‌شوند
تکانشی‌ها معمولا مکان‌هایی را انتخاب می‌کنند که برای سفر به آنجا تبلیغاتی انجام شده باشد؛ مثلا اگر تلویزیون آگهی بازدید از مکان‌های دیدنی شهر همدان را پخش کند این افراد بدون در نظر گرفتن شرایط موجود، جوگیر شده و کوله‌بار سفر می‌بندند. آتش اشتیاق این افراد همان‌طور که زود شعله‌ور می‌شود زود هم خاموش می‌شود. گاهی ممکن است در میانه راه از ادامه سفر پشیمان شوند و تصمیم به بازگشتن بگیرند

خلاق‌ها از همه امکانات استفاده می‌کنند
چون این افراد در انجام همه امور خلاقیت به خرج می‌دهند به جاهایی سفر می‌کنند که به بهترین نحو بتوانند از همه امکانات و شرایط موجود به نفع موقعیت خودشان استفاده کنند؛ مثلا اگر شغل‌شان تجارت است مکانی را برای سفر انتخاب می‌کنند که بتوانند در طول سفر بازاریابی هم کنند یا اگر دانشجو هستند به جاهایی سفر می‌کنند که بتوانند برای یکی از واحدهای درسی‌شان اطلاعات علمی جمع‌آوری کنند
مصمم‌ها مدام خودشان را اثبات می‌کنند
این افراد شخصیت‌های سختکوش و مستقلی دارند و معمولا موقعیت‌ها و مکان‌هایی را برای سفر ترجیح می‌دهند که بتوانند در آن توانایی‌های خودشان را بسنجند؛ مثلا به منظور عکاسی، تیراندازی، شنا، کوهنوردی، رانندگی و. . . برنامه سفر چند روزه‌ای را ترتیب می‌دهند. مسافرت در صورتی برای این افراد لذتبخش خواهد بود که تجربه سفر آنها را به این نتیجه برساند که چقدر مصمم، توانمند، سختکوش و بااراده هستند

حسابگر‌ها به فکر جیب‌شان هستند
از آنجا که این افراد حساب و کتاب همه چیز را دارند و حواس‌شان به جیب‌شان است، معمولا جاهایی را برای مسافرت انتخاب می‌کنند که هزینه کمتری برای‌شان داشته باشد. حسابگرها چند روز قبل از سفر هزینه‌های سفر مثل هزینه رفت و برگشت، محل اقامت، خورد و خوراک و. . . را برآورده و سعی می‌کنند حتی‌الامکان آنها را کاهش دهند

ایده‌آل‌گراها خاص و ویژه سفر می‌کنند
هر سفری شخصیت‌های کمال‌گرا را قانع نمی‌کند و ترجیح می‌دهند کم به مسافرت بروند اما هر بار یک سفر درجه یک، همه‌چیز تمام و تجملی را تجربه کنند. از مدت‌ها قبل درباره جایی که می‌خواهند بروند تحقیق کرده و بهترین گزینه را انتخاب می‌کنند، حتی اگر هزینه آن بیشتر از توان مالی‌شان باشد. بلیت و هتلی که مدنظرشان است را از چند وقت قبل رزرو می‌کنند

افراد ماجراجو به فکر تجربیات تازه‌ای هستند
افراد ماجراجو و تجربه‌گرا افرادی هستند که اصطلاحا گفته می‌شود از نیروی جاذبه سرپیچی می‌کنند و سبک‌ زندگی‌شان خیلی همرنگ و موافق با عوام مردم نیست. این افراد شخصیت برون‌گرایی دارند و درجه مخاطره‌جویی و جست‌وجوی تازگی در آنها بسیار بالاست به همین دلیل دوست‌دارند در سفر فعالیت‌های جدید و تازه‌ای را مثل غواصی، سقوط از ارتفاع و چتربازی تجربه کنند

ولخرج‌ها بعد از سفر جیب‌های‌شان خالی است
این افراد به قصد و منظور پول خرج کردن و خرید کردن سفر می‌روند و جاهایی را برای سفر انتخاب می‌کنند که جاذبه‌های خرید مثل مراکز خرید و فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای زیاد و متنوعی داشته باشد. در طول سفر بی‌محابا پول خرج می‌کنند. معمولا همه پولی که همراه دارند را خرج می‌کنند و برای گذران و سپری کردن باقی سفر  مجبور می‌شوند از دیگران پول  قرض بگیرند

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mostafa jalili

چگونی دست یافتن به اعتماد به نفس ؟

عتماد به نفس عامل اکتسابی است که از بدو تولد پایه های آن در ذهن هر یک از انسانها گذاشته و با مرور زمان این امر گسترده تر و عمیق تر میشود. متاسفانه در بسیاری از خانواده های سنتی چون مهمترین مساله برای والدین حرف شنوی و تسلیم بله بودن فرزندان میباشد ، اغلب با ایجاد محدودیتهای غیر ضروری و مشکل آفرین ، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکانشان شده که همین امر در بزرگسالی باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در ایشان میشود

لبته بدیهی است چون انسان موجودی قابل تغییر و تکامل پذیر است در بزرگسالی نیز میتواند با کمک از روانشناسان و روان پزشکان این نقیصه خود را شناخته و آن را برطرف سازد و صاحب اعتماد به نفس قوی و پایدار شود. اعتماد به نفس عاملی قابل تغییر یعنی قابل افزایش یا کاهش میباشد که هر عاملی که بتواند به توانائی بیشتر ما کمک کند و ما را به خود باوری برساند ، به خصوص ما را به احساس شایستگی و لیاقت در زمینه های مختلف زندگی برساند به افزایش اعتماد به نفس ما کمک میکند و به عکس هر موضوعی که ما را از نظر جسمی یا فکری ضعیف کرده و حتی موقعیت اقتصادی و اجتماعی ما را تضعیف نماید ، بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد

اعتماد به نفس واقعی از شناخت عمیق و همه جانبه ما نسبت به خود ، محیط و دیگران ریشه میگیرد و هر چه این شناخت بیشتر باشد بر روی اعتماد به نفس واقعی ما اثرات مثبت بیشتری میگذارد. برای افزایش اعتماد به نفس روشهای مختلفی وجود دارد که متخصصان اعصاب و روان به موارد ذیل اشاره میکنند

1. شناخت عمیق از خود ، در جهت پی بردن به توانائیهای عظیم و پنهان خویش یکی از راه های اساسی افزایش اعتماد به نفس میباشد

2. نقاط ضعف خود را نیز باید شناخته و در جهت رفع آنها اقدامات لازم را به کار بگیریم و در صورتی که این کار عملی نباشد ، با آنها مدارا کنیم یا از طریق دیگر به جبران آن بپردازیم ، مثلاً اگر ناتوانی و محدودیتهای جسمی مادرزادی و ارثی داریم از طریق افزایش توانائیهای علمی یا هنری خود ، این پدیده را جبران نماییم

3. شناخت دیگران بخصوص آشنایان خود و استفاده از توانائیهای ایشان در جهت مثبت نیز میتواند برای ما کار ساز باشد

4. محیط خود را نیز بهتر بشناسیم تا از آنها در جهت رشد و پیشرفت خود بهتر بهره بگیریم

5. استعدادهای خود را شناخته و در جهت رشد و شکوفایی آنها گام برداریم و سرانجام در جهت بهتر زندگی کردن از آنها استفاده کنیم

6. از معجره امیدواری واقعی بهره بگیریم و هرگز تسلیم ناامیدی نشویم که ناامیدی دشمن سعادت و موفقیت ما در زندگی است ، از طرف دیگر بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد

7. نسبت به توانائیهای واقعی خود ایمان داشته باشیم و در نتیجه از احساس حقارت و خود کم بینی پرهیز نمائیم

8. از مقایسه کردن خود با دیگران جدا بپرهیزیم و تنها خود را با گذشته های خود مقایسه کنیم و اگر عقب افتادگی یا ایستایی در ما بوجود آمده باشد ، در رفع آنها گام برداریم و همیشه میل به پیشرفت و رشد را مد نظر خود قرار دهیم

9. به خود و توانایی های خود متکی باشیم و از وابستگی های غیر ضروری به دیگران پرهیز نماییم

10. از تلقین شکست و ناتوانی به خود پرهیز کرده و حتی تحت تاثیر تلقینات منفی دیگران در این موارد قرار نگیریم

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mostafa jalili

رمز شاد زیستن

آیا شما انسان شادی هستید و از زندگی با اطرافیانتان لذت می برید؟ آیا به اندازه کافی در زندگی تان دلخوشی وجود دارد؟ آیا از شغل خود راضی هستید؟ آیا درباره آینده خود هیجان زده هستید؟ اگر جواب شما به همه این سوالات منفی باشد، باید از شما دلیلش را بپرسم. تا به حال فکر کرده اید که هدف شما از زندگی کردن چیست و چرا در این دنیا هستید؟ اگر بگوییم که هدف حقیقی از زندگی در این دنیا لذت است باور می کنید؟
هدف و مقصد شما حرکت به سوی یک زندگی شاد است. گرچه شاید به نظر شما این یک افسانه باشد یا داشتن یک زندگی شاد تنها در صورتی که شما یک آدم بی خیال باشید امکانپذیر باشد. همه ما در زندگی به دنبال چیزهایی هستیم تا در نهایت ما را به شادی برساند همیشه دائما در حال گفتن این جملات هستیم که اگر می شد به آنجا برسم زندگی ام تغییر می کرد.

اگر قصد دارید از چیزهای بیرونی به شادی ابدی برسید در اشتباه هستید، عوامل بیرونی شاید در ابتدا شما را به شادی برساند اما خیلی زود فراموش می شود. اگر بسیار نگران و یا افسرده هستید، شکی نیست که خستگی در وجود شما مانده است، استرس شما را از داشتن خوابی راحت بازمی دارد.

افسردگی موجب می شود که شما انرژی خود را از دست بدهید و بیش از حد نرمال به خواب نیاز پیدا کنید. داشتن یک زندگی شاد و خوشبینانه فوق العاده است و به سلامت جسمی شما نیز بسیار کمک می کند. شاد بودن شما را در مقابل استرس حفاظت می کند. استرس یکی از مهمترین عوامل مرگ و بروز بیماری هایی چون سرطان، ناراحتی های قلبی و سکته های مغزی است.

شما باید تلاش کنید آن جنبه از زندگی تان را که دائما یکسان است تغییر دهید، ما انسان ها قدرت آن را داریم که تغییر و تحول های لازم را در زندگی مان به وجود آوریم. حتی اگر در موقعیت بسیار سختی زندگی کنیم. داشتن روابط اجتماعی برای یک زندگی شاد لازم و ضروری است.

مردم با هم بسیار تفاوت دارند. تلاش کنید که آدم های اطراف تان را هرطور که هستند بپذیرید و از جروبحث های بی دلیل دوری کنید و به این وسیله اسباب آرامش خود و اطرافیانتان را فراهم سازید. اگر برایتان مشکل است که در شرایط کنونی خود از جروبحث های بی دلیل اجتناب کنید، باز هم تلاش کرده و سعی کنید موقعیت خود و اطرافیانتان را درک کنید. شادی در وجود همه افراد دیده می شود اما بیشتر کردن آن شما را برای داشتن یک زندگی بسیار زیبا و سالم تر کمک می کند.

شاد بودن بسیار راحت است البته اگر شما تصمیم بگیرید که شاد باشید. به گفته ابراهام لینکلن ما انسان ها خودمان قدرت این را داریم که شاد باشیم یا ناراحت، مضطرب باشیم یا بی خیال. شما با کمک روش های زیر می توانید زندگی شادی را بگذرانید؛ به بدن و محیط اطراف خود احترام بگذارید. محیط اطرافتان را از چیزهایی که دوست دارید به آن نگاه کنید و یا از آن استفاده کنید پر کنید. مثل قابل عکسی که شما را یاد کسی می اندازد که به او علاقه دارید. باید یادتان باشد که از بدنتان محافظت کنید.

بدن خود را با تغذیه سالم و ورزش شاد نگه دارید. ورزش را حتما بخشی از زندگی روزمره خود قرار دهید. لازم نیست که شما ورزش های سخت را برای خود انتخاب کنید. همانقدر که بتوانید چند بار از پله های منزلتان بالا و پایین روید کافی است. اما اگر فرصت بیشتری برای کلاس های ورزشی داشتید بهتر است در این کلاس ها ثبت نام کنید.

اگر برای ورزش کردن نیاز به انگیزه دارید در ورزش های تیمی شرکت کنید. به احساسات خود اهمیت دهید. احساسات شما بخشی از وجودتان است پس آنها را تغذیه کنید و به آنها اهمیت دهید. اما این به آن معنا نیست که احساسات منفی تان را برای داشتن یک زندگی شاد بسوزانید. اگر پذیرای احساسات منفی خودتان نباشید آنها تحریک می شوند و عمق بیشتری پیدا می کنند. رسیدگی به احساسات خودتان به آن معنا است که هر کاری را که باعث ایجاد شادی در وجودتان می شود انجام دهید.

شاید شما از گذراندن وقت با دوستانتان و یا درمیان گذاشتن مشکلات تان با آنها لذت می برید. بعضی وقت ها انسان ها به دلیل عذاب وجدان از فعالیت مورد علاقه شان گذشت می کنند. به فکر خود باشید و هر از گاهی این فعالیت ها را بدون اینکه احساس گناه کنید انجام دهید.با خدای درون تان ارتباط برقرار کنید. حتما واژه «حس ششم» به گوشتان خورده است. این حس صدای آرامی است که در درون شما فریاد می زند «این کار را انجام بده» و یا «از آن فرد دوری کن» و یا «به این مسیر برو». این ندای درون به شما کمک می کند که بدون نیاز به فکر کردن مسیرتان را پیدا کنید.

متاسفانه در دنیای مدرن امروز به ما آموزش های لازم برای رفتار با این ندای درونی را نمی دهند. راه های بسیاری برای برقراری ارتباط با این ندای درونی وجود دارد که یکی از آنها مدیتیشن و یا همان «تمرکز» است. البته لازم نیست برای آن گوشه ای بنشینید و تفکر کنید. مدیتیشن حتی می تواند به معنای قدم زدن در پاک و یا گوش دادن به یک موسیقی باشد. مدیتیشن به مفهوم آرام کردن ذهن و باز کردن راهی در ذهنتان برای برقراری ارتباط با ندای درونی است.

بپذیرید که شما شایستگی شاد بودن را دارید. زمانی که باور داشته باشید که شایستگی آن را دارید شاد زندگی کنید، طبیعتا انسان شادی خواهید بود چون پیام هایی که به خودتان می دهید مسیرتان را در زندگی مشخص می کند اما اگر به خودتان بگویید که من ارزش ندارم دیگر چطور می خواهید شاد باشید؟ پذیرای خودتان باشید، امروزه شاد بودن به این بستگی دارد که شما خود را آنطور که هستید خوب یا بد و زشت یا زیبا بپذیرید.

البته این به آن معنا نیست که دیگر همین طوری که هستید باقی بمانید و هیچ تلاشی برای موفقیت در زندگی خود نکنید. اما اگر تنها به دنبال آن چیزهایی باشید که از دست داده اید دیگر پیشرفت نخواهید کرد.

شاد بودن به آن معناست که از موقعیتی که هم اکنون در آن هستید لذت ببرید نه اینکه دائما به فکر شاد بودن در جایی باشید که در رویاهایتان تصور می کنید. انسان هیچ وقت نمی داند که فردا چه سرنوشتی را برای او رقم زده است پس از حال لذت ببرید.

شکرگزار باشید، در همه حال خداوند را به خاطر زندگی و سلامتی که به شما عطا کرده است، شکر گویید.از دیگران کمک بگیرید، شاد بودن به مفهوم آن است که مشکلات تان را برای خود نگه ندارید و هنگامی که نیاز به کمک پیدا کردید از دوستان و یا خانواده خود کمک بگیرید.

بیشتر ما انسان ها برای اینکه بار مضاعفی روی دوش اطرافیانمان نگذاریم آنها را در جریان مشکلات مان قرار نمی دهیم.برای دیگران کارهای مثبت خوب انجام دهید، کمک به افراد نیازمند به شما احساس شاد بودن می دهد. این کمک می تواند بسیار جزئی باشد. مثلا باز نگه داشتن در برای فردی که پشت سر شماست.

همیشه وقتی به فکر دیگران و یا مشکلات آنها باشیم مشکلات خودمان کمتر به نظرمان می آید.حتما تا به حال از آدم های اطراف تان رنج برده اید. بهترین راه برای مبارزه با این افراد این است که حرف های اطرافیانتان را به خود نگیرید. اگر آنها را شخصی تلقی کنید، بهانه ای به دست آنها داده اید و اطرافیانتان راه های بیشتری برای آزار و اذیت شما پیدا خواهند کرد.

بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که ساکت باشید و بگذارید آنها به حرف خود ادامه دهند، به هر حال زمانی خسته و ساکت می شوند. همیشه بخندید؛ در هر موقعیتی که هستید، لبخند زدن را فراموش نکنید. خندیدن به شما و اطرافیانتان احساس خوبی می دهید. اگر دوست دارید مردم را به سمت خود بکشانید لبخند را فراموش نکنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mostafa jalili