برخی از نوجوانان و جوانان در بدو ورود به دانشگاه و کلا در دوران دانشجویی خود ارتباط بسیار کمی با جنس مخالف برقرار می کنند یا اصلا برقرار نمی کنند. شاید علت این باشد که به امور دیگری مثل پیگیری جدی درس، ورزش، تئاتر و نمایش و .. سرگرم هستند
یا خیلی ساده ممکن است هنوز برای این مساله
آمادگی نداشته باشند. برخی دیگر هم که قطعا بر اساس اعتقادات مذهبی خود ارتباط شان
با جنس مخالف صرفا در حد مسایل درسی است یا اینکه اصلا در همین حد هم رابطه ای
برقرار نمی کنند.
اما در طرف دیگر این طیف نوجوانان و جوانانی
هستند که از همان روزهای اول ورود به دانشگاه، شروع به برقراری رابطه با جنس مخالف
می کنند.
در این نوشتار به کوتاهی ویژگیهای سال اولیها،
انگیزه های آنها از برقراری رابطه با جنس مخالف، پیامدهای آن و نیز روشهای پیشگیری
و رهایی از آسیبهای اینگونه دوستیها را بیان میکنیم.
سال اولی کیست؟
بیشتر سال اولیها پسران و دخترانی هستند 19،18ساله، که تا حدود سه ماه قبل از ورود به دانشگاه دانش آموزانی بوده اند تلاشگر و پرکار که زمان زیادی را به درس و مشق مدرسه میگذرانده اند و تنها نگرانی و دغدغه فکری آنها پذیرفته شدن در دانشگاه بوده است.
در دوران دانش آموزی، پدران و مادران آنها، به
ویژه در دوسال آخر مدرسه، همه نوع حمایت عاطفی، مالی و امکاناتی را به اندازه توان
خود، در اختیار فرزندانشان قرار میدادند و در کنار محبت و حمایت زیاد و بی دریغ،
بر تمام کارهای آنها از قبیل زمانهای رفت و آمد، خوابیدن و استراحت، شیوة گذراندن
اوقات فراغت و خصوصیات دوستان و خانواده هایشان نظارت میکردند.
بیشتر سال اولیها، تا پیش از ورود به دانشگاه
تماس زیاد و نزدیکی، حتی با جوانان غیرهمجنسِ فامیل هم نداشته اند.
آنها در زمان دانش آموزی، کشش جنسی خود را با پشتوانة تربیت دینی و به خاطر نهی و مراقبت والدین و نیز خستگی ناشی از پرکاری، مهار میکردند و یا رهایی از آن را به رۆیاهای شبانه و روزانه می سپردند.
از سوی دیگر چون نظام آموزشی ما در ایران،
تأکید خود را بر حفظ کردن مطالب دهها کتاب پرحجم درسی گذاشته لذا نوجوانان ایرانی،
نه تنها مهارتهای برقراری ارتباط، حل مسئله، مهار خشم، ابراز وجود، خویشتنداری و
مقابله با استرس را نمیآموزند، بلکه با وجودهایی آکنده از اضطراب، کمرویی، ضعف
اعتماد به نفس به غرقاب محیطی پر از ابهام و مشکل با و پرسشهای جدید پرت میشوند!
بیشتر سال اولیها پسران و دخترانی هستند
19،18ساله، که تا حدود سه ماه قبل از ورود به دانشگاه دانش آموزانی بوده اند
تلاشگر و پرکار که زمان زیادی را به درس و مشق مدرسه میگذرانده اند
آری، در آغــــــاز زندگی دانشجویی،
نوجوان یکباره خود را در کنار دهها نفر از همسالان جنس مخالف می بینند، هیجان زده
و نگران میشوند و برخی امکان دارد با انگیزه ای در دام نگاهی، لبخندی و کلامی می
افتند.
نوجوان و جوان، از دوستان همسال خود بسیار
تأثیر می پذیرد. از این رو اگر در دانشگاه و کلاس و یا در جمع دوستان خوابگاهی،
چند نفری او را تشویق به برقراری رابطه با جنس مخالف کنند و به خصوص اگر با
توجیهات روشنفکرنمایی و تجددمآبی، نداشتن این نوع دوستیها را نشانه عقب ماندگی و
تحجّر بدانند، جوان تازه وارد نمیتواند در برابر اصرارها و ریشخندهای آنان تاب
بیاورد
انگیزههای ارتباط
کشش طبیعی: مهمترین انگیزه توجه به جنس
مخالف، کششی است سالم و غریزی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است. سیمای دوستی
با جنس مخالف در سه دورة تحولی: تولد تا 6 سالگی، 7 تا
12سالگی و نوجوانی و بعد از آن، با هم تفاوت دارند. از سن 13 سالگی، همزمان با
افزایش ترشحات غدد درون ریز، رشد ابعاد جسمی و پدیدار شدن ویژگیهای اولیه و ثانوی
جنسی، توجه به محرکهای جنسی و جنس مخالف در نوجوان بیدار میشود و به مرور شدت
میگیرد.
فراهم بودن زمینه دوستی: چون
دختران و پسران زیادی یا با هم در یک رشته درس میخوانند و یا در یک دانشگاه کنار
هم هستند، فرصت زیادی برای تماس با یکدیگر پیدا میکنند.
آزادی برای برقراری ارتبــاط: دانشجویان
چه در شهر خود درس بخوانند، چه در شهری دیگر، مانند دوره دبیرستان در معرض نظارت و
مراقبت شدید والدین و بزرگترهای خود نیستند. از این رو، راحتتر و بدون واهمه
میتوانند اقدام به دوستی با جنس مخالف کنند.
استقلال طلبی: عده ای از جوانان که فکر
میکنند قبل از دانشگاه استقلال و آزادی عمل نداشته اند، بیش از دیگران حریص اند که
استقلال طلبی خود و رهـــــا شدن از محدودیتهـــای خانوادگـــی را با گرفتن
دوســـت دختر یا پسر برآورده سازند.
شـــرایط روحــی: روان رنجوری ناشی از مشــــــکلات
زندگی قبلی، یا اضطــــراب و احسـاس تنهایی در زندگی جدید، بعضی را وا میدارد که
برای به دست آوردن آرامش خود به سوی رابطه با جنس مخالف کشیده شوند؛ رابطه ای که
ثابت شده در مراحل اول دوستی، به راستی منبعی شادی آور و تسکین دهنده است.
فشار گروه همسال: نوجوان و جوان، از دوستان
همسال خود بسیار تأثیر می پذیرد. از این رو اگر در دانشگاه و کلاس و یا در جمع
دوستان خوابگاهی، چند نفری او را تشویق به برقراری رابطه با جنس مخالف کنند و به
خصوص اگر با توجیهات روشنفکرنمایی و تجددمآبی، نداشتن این نوع دوستیها را نشانه
عقب ماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازه وارد نمیتواند در برابر اصرارها و ریشخندهای
آنان تاب بیاورد.
چه کار باید کرد؟
قطعا تعداد نوجوانان و جوانانی که بخواهند در
مورد تمام افکار و احساسات خود با والدین شان صحبت کنند، بسیار کم هستند و هنگامی
که برای گرفتن اطلاعات به نوجوانان دیگر روی می اورند یا از آنها راهنمایی می
گیرند، عمدتا یافته ها نادرست خواهد بود.
لذا قبل از اینکه فرزندتان را به محیط جدید دانشگاه
بفرستید، حتما در این زمینه با وی صحبت کرده و در مورد چالشها و مشکلات برقراری
این دست روابط با وی صحبت کنید.
لذا حتی اگر بعد ازگذشت چند ماه از
بازگشایی دانشگاه ها انها در این زمینه صحیتی نکردند باز هم شما سعی کنید باب صحبت
دراین زمینه را باز کنید ضمنا باید گفت خانواده ها در سطح اول کاهش عوامل
ارتباط با جنس مخالف در نوجوانان و جوانان یعنی عواملی که احتمال ورود فرزندشان به
اینگونه روابط را کاهش میدهد، وظایفی برعهده دارند که شامل موارد زیر است: اعمال
روش فرزندپروری مقتدرانه؛ ارائه الگوی تربیتی سالم؛ افزایش سطح دینداری و معنویت
فرزندان؛ برنامه ریزی برای موفقیتهای آموزشی، هنری و ورزشی فرزندان؛ دادن آگاهیهای
مورد نیاز به صورت مستقیم و غیرمستقیم؛ حساسیت و دقت به دوستان فرزندان.
سطح دوم پیشگیری یعنی تشخیص بهنگام نشانه ها
عبارت است از:
تغییر در ظاهر و پوشش فرزند؛ افت تحصیلی؛ عوض
شدن شبکه دوستان؛ پنهانکاری در مسائل مالی و استفاده از وسایل ارتباطی؛ بی نظمی در
برنامه ریزیها و رفت وآمدها؛ دگرگونیهای خلقی و رفتاری. بسیاری از نشانه ها در این
سطح مشابه اعتیاد به مواد مخدر است.
سطح سوم پیشگیری نیز عبارت است از: اجتناب از برخوردهای تند و خشونت آمیز؛ خودداری از سرزنش و دادن پند و اندرزهای زیاد و مکرر؛ اجتناب از طرد عاطفی و جسمی فرزند؛ یاری خواستن از افراد عاقل و سالم و در عین حال، محبوب فرزند؛ مراجعه به مشاور و روانشناس آگاه و باتجربه.