اختلال یادگیری،اختلا
لالی عصب زیست شناختی است که از یک مشکل جدی در خواندن، حساب کردن و یا کلمهبندی
نوشتن به وجود میآید که انتظار نمیرود به یک فرد عادی نسبت داده شود. یک
اختلال یادگیری نه یک اختلال یادگیری است ونه به وسیله ی یک اختلال هیجانی ایجاد
میشود. اگر درست ارزیابی نشود تأثیر بالقوهای روی عملکرد ناسازگارانهی فرد
دارد و در حوزههای چندگانهی زندگی ضعف ایجاد مینماید. وقتی فردی مظنون
به اختلال یادگیری میشود، یک ارزشیابی عصب روانشناختی تواناییها ضروری است تا
منبع مشکل را به علاوه در حوزههای توانایی عصب روانشناختی تعیین کند که میتواند
به عنوان پایهای برای فنون جبرانی و اختیارات درمانی باشد.
اختلال یادگیری
چیست؟
یک اختلال یادگیری به وسیله متخصصان بهداشت روانی و پزشکی به عنوان یک اختلال
عصب زیست شناختی و یا اختلال پردازش زبان تشخیص داده شده که به وسیله عملکرد
مغز به وجود آمده است. یکی از پیامدهای ناکارآمدی مغز شیوهای که افراد مبتلا
به اختلال یادگیری اطلاعات را کسب کرده و پردازش میکنند که از عملکرد عادی
و قابل انتظار برای کودک یا بزرگسالی که میتواند بدون مشکل جدی یاد بگیرد،
متفاوت است. یک اختلال یادگیری ممکن است از لحاظ علمیدر حوزههای شناسایی کلمه،
ادراک خواندن، حساب کردن، استدلال کردن، هجی کردن ویا کلمهبندی نوشتن به
وجود آید. یک اختلال یادگیری غالبا وابسته به عملکرد غیرعادی مغز به علاوه در
حوزه گفتار است. یک اختلال یادگیری که در زمینه علمیتشخیص داده شده است ممکن
است در زمینههای دیگر نیز اختلال ایجاد کند. به طور مثال فعالیتهای روزمره
یک فرد در خانه ممکن است از ناتوانی بالقوه حافظه، استدلال و یاحل مساله تاثیر
بگیرد و وابسته به مشکل عصب زیست شناختی باشد. به علاوه ممکن است تاثیر نامطلوبی
بر ارتباطات اجتماعی بگذارد زیرا که ضعف فرایند شناختی فرد باعث میشود که او در
فکر کردن و یارفتار دچار اشتباه ویا دچار کج فهمیرفتار دیگران گردد.
اختلالات یادگیری
ممکن است با حالتهای مختلف ADHD (اختلال بیش
فعالی همراه به نقص توجه)، اختلالات رفتاری، ناتواناییهای
حسی یا دیگر شرایط
کلینیکی یا عصبشناختی هم زیستی داشته که شامل بیماریهای سلولهای داسی شکل، دیابتها،
کموزنی در هنگام تولد، جراحی قلبی نئوناتال، سرطان خونی، تورم لنفاوی حاد و
هیدرو سفالها میشود
با وجود این به
علت ضعف عملکرد و یا مشکلات اجتماعی، مبتلا بودن به اختلال یادگیری باعث افسردگی
واضطراب میشود. اما این اختلال نه یک اختلال یادگیری است و نه به
وسیله ی یک اختلال هیجانی به وجود میآید2.
ریشههای اختلال
یادگیری
انواع زیادی از
عملکردهای غیرعادی مغز وجود دارند که میتوانند منجر به یک اختلال یادگیری
شوند که تاکنون تغییرات و علل آن شناسایی و طبقهبندی نشدهاند. به طور مثال
نارساخوانی از اختلالات یادگیریای است که روی خواندن و هجی کردن تأثیر میگذارد.
تحقیقات نشان داده است که عملکرد غیر عادی مغز در پردازش زبانی- شنیداری
(مثل پردازش صداشناسی نامگذاری سریع اتوماتیک) در تعداد زیادی از افراد
مبتلا به نارسا خوانی دیده شده است
شواهدی وجود دارد
که نشان میهد که نامگذاری اتوماتیک و سریع و پردازش صدایی
هسته ی پردازشهایی هستند که مهارتهای خواندن را پیش بینی میکنند
گرچه بعضی افراد
درسیستم دیداری مغزشان ساختار متفاوتی دارند
تأثیرات نواقص ویژه ی دیداری بر روی یادگیری ممکن است به مهارتهای دیگر بسط
یابد. اختلال ریاضی اختلال یادگیری ای است که روی محاسبه ی ریاضیات و حل مساله
تأثیر میگذارد. تحیقات گوناگونی در حال انجام است که تعیین میکند انواع مختلف
عملکرد غیر عادی مغز است که منجر به اختلال یادگیری میشود. تحقیق اختلال
ریاضی که از تصویر عصبی استفاده میکند به گستردگی تحقیق نارساخوانی نیست. ولی
به هر حال مطالعات عصب شناختی به وضوح انواع ناکارآمدیهای مغز را به اثبات رسانده
است
نیاز به
ارزشیابی مناسب ملاکهای تشخیص یک اختلال یادگیری همزمان با تغییر تدابیر آموزشی
و یافتههای تحقیق تغییر میکنند. با وجود اینها این حقیقت که یک اختلال یادگیری
نمایانگر عملکرد غیرعادی مغز است بحثی در آن نیست. بنابراین وقتی فردی درمدرسه
و در زندگی روزمره با مشکل مواجه است مظنون به یک اختلال یادگیری میشود که یک
ارزشیابی از تواناییهای عصب روان شناختی او ضروری است تا نشان دهد که کدام
عملکردهای مغز آن طوری که انتظار میرود کار نمیکنند و کدام عملکردهای مغز
به قدر کافی کار نمیکنند. یک ارزشیابی عصب روان شناختی میتواند دامنه ی مورد
نیاز ارزیابی عملکرد خاصی که اغلب در اختلال یادگیری مورد بحث است را فراهم
کند مثل توجه به تواناییهای
حسی - حرکتی. ارزیابی گسترده ی به دست آمده به وسیله ی یک ارزشیابی عصب روان
شناختی امکان تشخیص نقاط ضعف و قوتی را که هر دو برای تعیین حوزههای مداخله مهماند
فراهم مینماید. اندازه گیری پاسخها برای مداخله و رویکردهای تشخیصی متداول
درامریکا نمیتواند جانشین یک ارزشیابی عصب روان شناختی جامع شود.
اطلاعات پایهای در رابطه با توانایی دیداری و کلامی میتواند از یک آزمون
جامع هوشی(IQ)تفسیر شده توسط یک متخصص واجد شرایط
به دست آمده باشد. مدارس دولتی متخصصانی را که واجد شرایط اجرا و تفسیرآزمونهای
هوشیاند استخدام میکنند. اگر چه مدارس خصوصی و دانشگاهها متخصصان تعلیم دیده
برای اجرا و تفسیر آزمونهای هوشی را استخدام نمیکنند. علاوه بر اینکه استخدام
آنها توسط این مدارس کار کاملاً عجیبی است. با ملاحظهی متخصصان واجد شرایط
استخدام شده در مدارس دولتی باز هم ارزیابی آنان در مدرسه ای معین قابل اطمینان
نیست. بنابراین باید این شغل را مورد به مورد و مدرسه به مدرسه مورد بررسی
قرار داد. همانطور که متخصصان خوب پزشکی باید خارج از شبکه ی مراقبتهای اولیه
ی بهداشت جستجو شوند، متخصصانی هم که برای اجرای آزمون ارزشیابی روانشناختی
آموزش دیدهاند بهتر است در ارزشیابی و مراقبت از کودکان و بزرگسالانی که در
مدرسه یا دانشگاهشان متخصص ندارند، تجربه داشته باشند.
آزمونهای محدود
که فقط از آزمون IQ و ارزیابی سطوح
پیشرفت تحصیلی تشکیل میشود، اطلاعات کافی از کارکرد مغزی کودکان یا بزرگسالان
فراهم نمیکند تا بالاترین سطح مراقبت استاندارد و مداخلههای هدفمند فراهم
گردد. در یک فرد مبتلا به اختلال یادگیری ارزشیابی عصب روانشناختی ممکن است
به عنوان یک ضرورت پزشکی برای اهداف مورد بررسی و روشن کارکردهای مغزی باشد.
اگر شرایط پزشکی دیگر وجود داشته باشد ارزشیابی عصب روانشناختی فوق العاده
مهم است، اما اگر این شرایط هم نباشد باز ارزشیابی عصب روان شناختی اهمیت دارد.
مجریان دور اندیش بیمه توصیه کرده اند تا تعیین کنند که آیا خدمات ضروری میتواند
به وسیله ی یک متخصص واجد شرایط در مدرسه ی خصوصی ارایه شود.
یک اختلال یادگیری اختلالی مزمن و مادام العمر است. تأثیراین ناتوانی میتواند
روی عاطفه، آموزش وعملکرد حرفهای با توجه به شرایط زندگی، ارتباطات میان فردی
و نقاط ضعف و قوت فردی و به علاوه تأثیر روی جامعه مهم باشد. کودکان مبتلا به
اختلال یادگیری در مدرسه عملکرد بدی دارند و انتظار نمیرود که بتوانند دیپلم
بگیرند. اختلال یادگیری میتواند تأثیر نامطلوبی روی عملکرد شغلی در بزرگسالی
داشته باشد. شناسایی به موقع این محدودیتها و تواناییهای عصب روان شناختی میتواند
آموزش، شغل و طرحهای درمانی را تسهیل کند. در هر صورت باید ارزشیابی مناسب
صورت گرفته باشد
ناتوانی
های حافظه و راهبردهای آن
ناتوانایی
یادگیری و به خاطر سپردن انطباق یابی ارگانیسم را افزایش می دهد.
این درحالی است که یکی از اجزای مهم فرآیند یادگیری حافظه است. به گونه ای که بدون
حافظه ما به رویداد ما به گونه ای واکنش نشان می دهیم که انگار بیش ازاین آنها را
تجربه نکرده ایم
عوامل
شناختی موثر در فرایند یادگیری از جمله ماهیت و ساختار حافظه و چگونگی عملکرد آن
را تبیین نمایند. کارکرد ذهنی نگهداری اطلاعات مربوط به
محرک ها ، رویدادها ، تصاویر، ایده ها و مانند آن ، نظام انباره ای فرضی درباره
ذهن /مغز که این اطلاعات را نگهداری می کند ، اطلاعاتی که نگه داشته می شوند ،
یادداری اطلاعات در طول زمان ، یادداری آنچه تجربه شده است رو به یادآوردن
اطلاعاتی که اندوزش شده اند از جمله تعاریفی هستندکه برای حافظه ارائه شده است
علل
بروز اختلالات یادگیری
1)عوامل
پیش هنگام و قبل از تولد
اختلالات
یادگیری برخی کودکان می تواند بواسطه مشکلاتی باشد که پیش از تولد، هنگام تولد و
بلافاصله بعد از تولد وجود داشته است.
از جمله عوامل
پیش از تولد عبارتند از:
- عدم
تناسب خون مادر با جنین
- اختلالات
در ترشحات داخلی مادر
- قرار
گرفتن در برابر اشعه
- استفاده
از دارو
از عوامل هنگام
تولد می توان به مواردی چون:
- کم
وزنی هنگام تولد
- آسیب
وارده بر سر
- آمدن
جفت پیش از نوزاد
- تولد
با پا اشاره کرد.
از عوامل بعد از
تولد عبارتند از:
- مسمومیت
سرب
- نارسایی
های تغذیه ای
- محرومیت
های محیطی و ...
2)عوامل
فیزیولوژیک مؤثردر بروز اختلالات یادگیری
بسیاری
از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی
شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه مرکزی عصبی است.
3)عوامل
بیوشیمیایی مؤثر دز بروز اختلالات یادگیری
گفته
شده است که اختلالات گوناگونمتابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالات
یادگیری می شوند.برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آن
ها نام برده شده است عبارتند از:هایبوگلیسیمی و کم کاری تیروئید.
4)عوامل
آموزشی مؤثر در بروز اختلالات یادگیری
به
غقیده برخی از متخصصان تدریس ناکافی و ناصحیح می تواند در بسیاری از اختلالات
یادگیری عامل به حساب بیاید، به نظر می رسد که شماری از کودکان مبتلا به اختلالات
یادگیری مرکز آموزش کافی و مناسب قرار نگرفته اند.
انواع
اختلالات یادگیری
کودکان
مبتلا به اختلالات یادگیری ممکن است در یکی یا چند مورد از موارد زبر دچار مشکل
باشند:اختلال در زبان گفتاری-اختلال در زبان نوشتاری-اختلال در خواندن و حساب، به
عبارتی ممکن است کودکی در همه موارد فوق به جز یک مورد عملکرد خوب و مناسبی داشته
باشد، ولی در یک زمینه دچار مشکل شودو به این ترتیب همپوشی های مختلفی در زمینه
های یاد شده ممکن است اتفاق بیفتد.
چه کسانی دارای
اختلالات یادگیری هستند ؟
افراد مبتلا به
ناتوانی های یادگیری در تمام سطوح و در تمام پایه های کلاسی از آمادگی تا دانشگاه
وجود دارند امتیاز آن عده از کودکانی که در سطوح دبستانی درس می خوانند اصولا این
است که تاکید و علاقه به شناسایی و درمان این گونه کودکان در این دوره بیشتر است
بنابراین در آینده از شمار مبتلایان به این ناتوانی در سطوح بالاتر آموزشی کاسته
خواهد شد1.
انواع ناتوانی
های یادگیری :
تشابه اولیه
کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ، عدم قدرت آنها در یادگیری است اختلاف میان این
کودکان تنها زمانی خود را نشان می دهد که انواع ناتوانی هایی که به آن مبتلایند
طبقه بندی شود .
از دهه ی 1960
کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری توجه مطالعات روانی و آموزشی بوده اند و در
واقع شاخه جدیدی است که به آموزش و پرورش ویژه افزوده شد .
هر چند که
ناتوانی های یادگیری یک قلمرو نسبتا جدیدی است لکن رشد مفهوم آن ظاهرا سریع بوده
به طوریکه از طریق آمیختگی پیشه های متعدد به صورت یک پیشه گسترده میان رشته ای
جلوه گر شده است . در کوشش های مکرری که برای تعیین جمعیت کودکان ناتوان در
یادگیری به عمل آورده ابعاد مختلف مساله مورد توجه قرار گرفته است و هر گروهی بر
اساس دیدگاه خود و با شیوه متفاوتی مساله را بررسی و تعریفی از آن به دست داده است
.
در سال 1968 یک
تعریف به وسیله کمیته مشورت ملی در مورد کودکان ناتوان در گزارش سالیانه آنها به
کنگره به عمل آمد " کودکان ناتوان در یادگیری در یک یا چند فراگرد اساسی
روانی در ارتباط با فهمیدن یا کاربرد زبان شفاهی یا کتبی ناتوانی نشان می دهند
تظاهرات این ناتوانی ممکن است به صورت اختلال در گوش دادن ، فکر کردن ، سخن گفتن،
خواندن ، نوشتن هجی کردن یا حساب باشد .
این اختلالات را
نتیجه شرایطی دانسته اند که شامل نقائص ادراکی ، ضایعه مغزی ، اختلال جزیی در
کارکرد مغز ، نارساخوانی ، اختلال گویایی و غیره است ناتوانی یادگیری این کودکان
از نوع مشکلاتی نیست که بدایتا مربوط به بینایی ، شنوایی ، یا نقائص حرکتی ، عقب
ماندگی ذهنی پریشانی عاطفی و یا کمبود امکانات محیطی باشد1.
درمان
اختلال یادگیری با دارو
استفاده از دارو
درمانی و آموزش های خاص در درمان اختلالات یادگیری کودکان موثر است.
اختلال
یادگیری شامل دیکته نویسی، روخوانی و ریاضی از اختلالات مربوط به یادگیری در
کودکان به حساب می آید که این اختلالات در پسران بیشتر از دختران است. این کودکان
از نظر درمانی نیازمند آموزش های خاص هستند لذا در صورت وجود هر دو اختلال یادگیری
و کمبود تمرکز در کودکان استفاده از داروهای اختصاصی برای افزایش تمرکز کمک کننده
است.
این کودکان از نظر بهره ی هوشی، سلامتی در حواس بینایی و شنوایی و داشتن امکانات
محیطی و آموزشی در موقعیت نسبتا مناسبی هستند و محدودیت های شدید عاطفی ندارند لذا
برای تشخیص انواع اختلالات یادگیری در کلاس اول باید حداقل شش تا نه ماه از شروع
سال تحصیلی بگذرد زیرا بسیاری از اشکالات در شروع سواد آموزی طبیعی است.
ژنتیک در بروز این اختلالات نقش مهمی دارد زیرا در تعدادی از موارد مشابه مشکل
کودک در دیکته نویسی یا روخوانی در اقوام درجه اول مثل پدر و مادر یا درجه دوم
خانواده های پدری و مادری هم وجود دارد1.
راه های
تقویت حافظه
1- غذاهای سالم
بخورید
استفاده از یک
رژیم غذایی سالم و مناسب نه تنها برای جسمتان مفید است، بلکه برای مغز و حافظه تان
نیز لازم است. بر طبق نظرات آکادمی عصب شناسی آمریکا، خوردن میوه ها و سبزیجاتی که
حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان هستند؛ مثل توت ها، مرکبات، اسفناج، هویج، کلم بروکلی، گوجه فرنگی و سیب زمینی شیرین می تواند
تا 11 درصد احتمال سکته را پایین بیاورد.
تحقیق دیگری
نشان می دهد که آنتی اکسیدان ها و پلی فنول های موجود در ذغال اخته و انگور می
تواند توانایی ارتباط سلول های مغزی را با یکدیگر بالا برده و خطر آسیب رسیدن به
آنها را پایین آورد.
به جز میوه و
سبزیجات، مواد دیگری مثل کارکامین و همچنین ویتامین های B مثل نیاکتین و اسید فولیک نیز در این
زمینه کمک کننده هستند و خطر ابتلا به آلزایمر را پایین می آورند.
2- از نوشیدن
مشروبات الکلی خودداری کنید.
همه می دانند که
نوشیدن مشروبات الکلی باعث از دست دادن حافظه به طور موقت می شود. اما محققین
دریافته اند که می تواند عوارض طولانی مدت نیز داشته باشد و روی سلول های مغزی
تاثیر بگذارد. تاثیر موقتی آن رابطه ای نزدیک با میزان مصرف نوشیدنی دارد. هرچه
میزان بیشتری بنوشید، حافظه تان کندتر خواهد شد.
3- جسمتان را
ورزش دهید
همه ی ما می
دانیم که برای روی فرم نگاه داشتن هیکل و بدنمان باید ورزش کنیم. اما آیا
می دانستید که ورزش کردن باعث تقویت حافظه تان نیز می شود؟
ورزش های
قلبی-عروقی مانع از دست رفتن حافظه می شود. پزشکان بر این عقیده اند که علت آن است
که ورزش گردش خون را در مغز بالا می برد و نمی گذارد بافت های عصبی مغز با بالا
رفتن سن به سرعت از بین بروند.
حتماً لازم نیست
که دونده ی دوی ماراتن باشید تا حافظه تان تقویت شود. ورزش های جسمی-فکری نیز می
توانند با از دست رفتن حافظه مقابله کنند.
4- فکرتان را
ورزش دهید
ورزش دادن به
فکرتان و به رشد مغزتان کمک می کند. با فعال نگاه داشتن مغزتان، سلول های عصبی
مغزتان را ترغیب می کنید تا ارتباطات جدید ایجاد کنند. این مسئله به جز بالا بردن
قدرت یادآوری، ظرفیت حافظه را هم بالا می برد و مانع از دست رفتن حافظه می شود.
کارهای بسیاری
می توانید برای ورزش دادن و فعال کردن مغزتان انجام دهید. کارهای
ساده ای مثل حل جدول، بازی شطرنج و مطالعه کردن از آن دسته هستند. گرفتن آموزش های
جدید مثل یادگیری زبانی خارجی یا یک آلت موسیقی نیز می تواند مفید باشد.
5- از مکمل های
تقویت کننده حافظه استفاده کنید
علم خیلی وقت
است که فایده ی بعضی مکمل های غذایی مثل روی و اسید فولیک را برای تقویت حافظه
دریافته است. مکمل های دیگری نیز شناخته شده اند که می توانند به تقویت حافظه کمک
کرده و مانع از دست رفتن حافظه با بالا رفتن سن شوند.
ترکیبات این
مکمل ها از این قرار است:
آنتی اکسیدان ها که رادیکال های آزاد مخرب را از
بین می برند و گیاهانی که سلول های عصبی را از آسیب محافظت می کنند مواد مغذی که
اکسیژن و گلوکز مغز را بالا می برند.
گیاهانی که به
تولید انتقال دهنده های عصبی کمک می کنند.
مکمل های که باعث
تقویت حافظه می شوند از این قبیل اند:
جینکو بیلوبا
نام گیاهی بسیار
مشهور است که از سالیان دور به عنوان دارویی سنتی برای تقویت حافظه استفاده می شده
است. خاصیت آنتی اکسیدانی قوی دارد و می تواند از آسیب رسیدن به رگ های خونی در
مغز جلوگیری کند. همچنین می تواند جریان خون را در مغز بالا ببرد و با حفظ قابلیت
ارتجاعی رگ ها، اکسیژن و مواد مغذی را به سلول ها برساند.
ویتامین های B
از ویتامین های B در بسیاری از عملیات متابولیک بدن
استفاده می شود و برای سلامتی عمومی بدن بسیار لازم هستند. در رابطه با مغز دو تا
از این ویتامین ها اهمیت بیشتری پیدا می کنند: ویتامین B12 و اسید فولیک.
ویتامین B12 برای
حفظ غلاف میلین(ماده ی سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب را می پوشاند و باعث می شود که
به درستی کار کنند).
اسید فولیک هم ماده ی بسیار موثری برای مغز است که
باعث بهتر کار کردن انتقال
دهنده های عصبی می شود. اگر میزان اسید فولیک مغز کم شود، احتمال از دست رفتن
حافظه بیشتر می شود.
اسیدهای آمینه
اولین کار آمینو
اسیدها این است که به عنوان سدی برای پروتئین ها عمل می کنند. اما انواع بخصوصی از
آنها برای تقویت مغز هم کاربرد دارند. به طور مثال تاورین L یک محافظ عصبی قوی است که از سلول های
عصبی در مواجه به استرس و فشارها محافظت می کند. پیروگلوتامین L نیز برای متابولیسم سلول های عصبی
کاربرد دارند و DMAE نیز مشاهده شده
است که باعث تقویت حافظه ی کوتاه مدت می شود.
تقویت حافظه
باید یکی از کارهای روزانه تان باشد. به یاد داشته باشید که ورزش در این زمینه کمک
بسیار زیادی به شما می کند.
حواستان باشد که
مکمل هایتان را هم حتماً استفاده کنید.
عوامل مؤثر در
بروز ناتوانیهای یادگیری (سبب شناسی)
1-عوامل آموزشی
:
الف) تدریس
ناکافی و ناصحیح
ب) محدود بودن
محتوای برنامه ی درسی
ج) استفاده
نادرست از روش ها، مواد و برنامه ی درسی
د) بیتوجهی به
مهارتهای پیش نیاز جهت یادگیری
2-عوامل محیطی:
الف) تغذیه،
بهداشت، سلامتی
ب) تحریک حسی
ج) تحریک زبانی
"امکان دارد اختلال های زبان ریشه بسیاری از ناتوانیهای یادگیری در خواندن،
حساب و زبان نوشتاری باشد.
د) رشد اجتماعی
و عاطفی
3- عوامل روانی:
الف) ادراک و
تشخیص ضعیف دیداری و شنیداری
ب) توانایی کم
در تعمیم و سازمان دهی
ج) ناتوانی در
بیان مفاهیم
د) کمبود مهارت
های کلامی و حرکتی
و) حافظه ی
کوتاهمدت ضعیف و ضعف در تکمیل
علت این عوامل
ذکر شده در کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری نقایص زیربنای جزئی مغز یا مشکلات
عصبی است.
4- عوامل
فیزیولوژیکی5- عوامل ژنتیکی6- عوامل بیوشیمی7- عوامل پیشهنگام و بعد از تولد8-
تاخیر رشد9- نقص جزئی در کار مغز
انواع ناتوانیهای
یادگیری
تشابه اولیه ی
کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری، عدم قدرت آن ها در یادگیری است. اختلاف میان این
کودکان تنها زمانی خود را نشان میدهد که انواع ناتوانیهایی که به آن مبتلا یند
طبقه بندی میشود.
ویژگی های
کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری بسیار منتوع است. بسیاری از این کودکان تنها
در یک زمینه ی بخصوص دچار مشکلند. (مثلا حساب) در حالی که کودکان دیگر با مشکلاتی
روبرویند که به چند موضوع درسی مرتبط است.
علائم کودکان
ناتوان در خواندن:
1- حذف حروف یا
کلمات ،مانند :خواندن لاک به جای پلاک 2-اشتباه خواندن حروف به جای یکدیگر (حروف
شبیهبه یک دیگر )3- وارونه خوانی4- درک نکردن معنی کلمه یا مطلب خوانده شده5- جابهجایی
حروف یا کلمات در مطلب خوانده شده 6-کندخوانی و شمردهشمردهخوانی7- ناتوانی در
بخش و صدا کشی8- اختلال یا ناتوانی در تشخیص حروف ویژگیهای کودک ناتوان در نوشتن:
1- شامل اشکالات
ترسیمی (اشکال در نوشتن با دست)
- دانشآموز
کلمات را بیش از حد کمرنگ میکند یا بیش از اندازه به مداد فشار میآورد.
- کلمات را یا خیلی نزدیک به هم یا خیلی با فاصله مینویسد
-کلمات را بیش
از حد کوچک یا بزرگ مینویسد
- کلمات را بر
عکس مینویسد.
2- مشکلات مربوط
به املاء
- در تشخیص
صداهای یکسان و مشابه در نوشتن کلمه مشکل دارد مانند: (س، ص، ت، ط، ذ، ز، ض، ظ)
- حذف کلمه یا
حرف در املاء
- اشکال به خاطر
آوری در توالی حروف مثل سفره که سرفه مینویسد.
- نمی تواند
کلمات را بهطور منظم بنویسد.
- نمی تواند
جملات را بهطور منظم بسازد یا جملات را از هم جدا کند.
- شکل نوشتاری
حروف را نمیتواند بهیاد آورد و بنویسد.
- املا را بسیار
کند و آهسته مینویسد.
- از نوشتن املا
امتناع میکند.
3- اشکال در
انشا
- اشکال در بکار
بردن قواعد دستوری
- بی نظمی در بهترتیب
قرار دادن کلمات
- عدم هماهنگی
میان فعل و ضمیر مورد استفاده
- افزودن پسوندهای
نادرست به کلمه
- عدم رعایت نقطه
گذاری
- بی سامانی
شدید متن نوشته شده
- ناتوانی در به
تحریر در آوردن اندیشه ها
4- علائم دانشآموزان
ناتوان در ریاضی
- نا توانی در
درک مفهوم تناظر یک به یک اعداد
- نا توانی
درشمارش اعداد
- نا توانی در
درک مفاهیم حجم هندسی مثل بزرگ، کوچک، بلند و کوتاه و مفاهیم انتزاعی مثل بیشتر و
کمتر
- نا توانی در
مرتب کردن اجسام بر حسب اندازهها و عدم پیوند میان نماد عددی و نماد حرفی
- نا توانی در تشخیص و درک تفاوت میان اعداد (8 و 7) و نا توانی در نسخه نویسی از
اعداد واشکال
- نا توانی در درک ارزش مکانی هر رقم، نا توانی در انجام عملیات محاسباتی (جمع و
تفریق، ضرب و تقسیم و...)
- ناتوانی در
درک هفته، ماه، سال، قرن، گفتن زمان، ارزش سکه و حل مساله نقش معلمان کلاس عادی
بیتردید تأکید
بر جای دادن دانشآموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در کلاس عادی و جریان اصلی
آموزش و پرورش نقش بااهمیت معلمان عادی در رابطه است. افزون بر آن معلمان کلاس های
عادی طرف مشورت قرار میگیرند تا در کارشناسی و ارزیابی کودکان که امکان دارد بهصورت
بالقوه در یادگیری نا توان باشند به متخصصان کمک کنند. معلم کلاس عادی باید ویژگیهای
معمولی کودکان مبتلا به ناتوانی هایی یادگیری را بداند، بتواند عوامل آشکار مؤثر
در کندی پیشرفت تحصیلی کودک را از بین ببرد یا در رفع آن هابکوشد. نکات ضعف و قدرت
دانشآموزان را در مهارتهای بهخصوص گزارش کند و شیوههای کنونی آموزشی چون (نوع
برنامه خواندن) را شرح دهد.
انواع اختلالات
اختلال ترس
اختلال
ترس حدود شش میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند و در هر دو جنس زنان و مردان
معمول است. این اختلال در بیشتر اوقات در طی اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ
شروع می شود و به طور معمول به صورت حملات ترس یا ترس ناگهانی ناشی از عوامل استرس
زا آشکار می شود. اگر چه بسیار ی از مردم یک حمله را دارند و هرگز حمله دیگری را
تجربه نمی کنند، آنها که اختلالات ترس دارند باید قبل از اینکه بیماری ناتوان
کننده شود، درمان را جستجو کنند. تشخیص درست این اختلال ضروری است، چراکه بیمار
ممکن است این مشکل را برای سالها قبل از اینکه بفهمد یک بیماری واقعی اما قابل
درمان دارد، داشته باشد.
بسیاری
از مردم مبتلا به اختلال ترس تلاش می کنند از محل یا موقعیتی که در آن اولین
اپیزود یا حمله ترس آنها رخ داده است، اجتناب کنند. این مسئله ممکن است
شدیداً با فعالیت های روزانه تداخل کند و بیمار را در موارد شدید در خانه محصور می
کند. هنگامیکه زندگی یک بیمار اینچنین محدود شود. آنچنانکه در بین حدود یک سوم
موارد اختلال ترس اتفاق می افتد، بیماری به نام agoraphobia(ترس از فضای باز و مکانهای عمومی) گفته
می شود.2 از آنجائیکه یک بیمار agoraphobia نمی تواند پیش
بینی کند چه وقت یک حمله رخ خواهد داد، ممکن است او بین اپیزودها اضطراب شدیدی را
داشته باشد و در مورد اینکه حمله بعدی کی و کجا رخ می دهد ، نگران می شود. درمان
زودهنگام اختلال ترس اغلب می تواند از این حالت ناتوان کننده جلوگیری کند.
یک حمله
ترس ممکن است با طپش قلب، عرق کردن، ضعف، غش کردن یا سرگیجه شروع شود. کرخت شدن
دستها، گرگرفتگی، و یا لرز ممکن است به دنبال این علایم ایجاد شوند. گاهی اوقات،
افراد ممکن است واقعاً باور کنند که آنها حمله قلبی دارند، مغزشان را از دست داده
اند، یا در شرف مرگ هستند. حملات ترس ممکن است در هر زمانی، حتی در طی خواب، رخ
دهند. یک حمله به طور معمول در عرض ده دقیقه به حداکثر خود می رسد، اما برخی علایم
ممکن است زمان طولانی تر ی باقی بمانند. اختلال پانیک یکی از درمان پذیرترین
اختلالات اضطرابی است، چراکه این اختلال در بیشتر موارد به داروها یا روان درمانی
پاسخ می دهد.
افسردگی
اضطرابی
اختلالات
افسردگی و اضطراب یکی نیستند، اما در نگاه اول آنها یکسان به نظر می رسند. هر دو،
بدن، ذهن و تفکرات را درگیر می کنند. در واقع، اختلالات افسردگی اغلب با اختلالات
اضطرابی همراه هستند. افراد افسرده غمگین ، ناامید، یا مایوس هستند و در تمرکز
کردن مشکل دارند. آنها انرژی کمتری دارند و در فعالیت های روزمره غرق می شوند. در
مقابل، افراد با اختلال اضطرابی ترس، وحشت، یا اضطراب را در موقعیت هایی که بیشتر
مردم آنها را تهدید کننده نمی یابند، تجربه می کنند. بدون درمان، اضطراب و افسردگی
می توانند توانایی فرد در کارکردن، برقراری ارتباطات، یا حتی ترک کردن منزل را
محدود کنند. به دلیل اینکه، اضطراب غالباً با اختلالات افسردگی همراه است، درمان
افسردگی زمینه همراه با اضطراب ضروری است. هنگامیکه افسردگی برطرف شود، علایم
اضطراب غالباً از بین
می روند.
اختلال
وسواس اجباری
OCD تفکرات ناخواسته مداوم(وسواس) و یا
رفتارهای مکرر(اجباری) را درگیر می کند. تعداد زیادی از افراد سالم برخی علایم OCD را دارند، از قبیل شک کردن به اینکه
درها را قفل کرده اند یا نه، یا قبل از خروج از منزل گاز را خاموش کرده اند یا نه؛
هرچند، در بیماران با OCD، این رفتارها
همراه با دیگر علایم(به عنوان مثال، شستن دست، منظم کردن، چک کردن یا شماردن، و
تکرار کردن کلمات در سکوت) بیشتر طول می کشند، ناراحتی زیاد ایجاد می کنند، و با
زندگی روزانه تداخل می کنند.
OCD حدود 2/2 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا
می کند. این اختلال مردان و زنان را تقریباً به تعداد مساوی درگیر می کند و
معمولاً ابتدا در دوران کودکی، نوجوانی، یا اوایل بلوغ ظاهر می شود. یک سوم بالغین
مبتلا به این اختلال گزارش می کنند که اولین علایمشان را در کودکی تجربه کرده اند
دوره بیماری متغیر است- - علایم ممکن است بیایند و بروند، به مرور زمان سبک
شوند، یا به طور پیشرونده ای بدتر شوند. شواهد تحقیقاتی پیشنهاد می کنند که OCD ممکن است در خانواده ها ادامه یابند.
افسردگی
یا سایر اختلالات اضطرابی ممکن است OCD را همراهی
کنند، و برخی مردم ممکن است اختلالات غذا خوردن که سلامت عمومی آنها را تحت تأثیر
قرار می دهد بروز دهند. به علاوه، افراد مبتلا به OCD ممکن است از موقعیت هایی که در آنها ممکن
است مجبور به مواجه شدن با وسواس هایشان شوند اجتناب کنند یا جهت آرام کردن خودشان
الکل یا داروها را بکار برند. اگر OCD به اندازه کافی
شدید شود، می تواند بیمار را از به عهده گرفتن شغل یا از انجام دادن مسئولیت های
طبیعی منزل باز دارد. این اختلال به طور معمول به خوبی به دارو یا روان درمانی
پاسخ می دهد.
اختلال
استرس بعدا از تروما
PTSD ممکن است در افرادیکه یا با حادثه یا
حوادثی که مرگ دیگران را سبب شده تجربه را مشاهده کرده اند، یا با مرگ یا
جراحت شدیدی نسبت به خودشان یا دیگران تهدید یا مواجه شده اند، رخ دهد. در
اینگونه موارد، شخص ترس ، نا امیدی، یا وحشت را تجربه می کند. در کودکان، این
مسئله ممکن است اختلال رفتاری یا آشفتگی رفتاری ایجاد کند. PTSD اولین بار هنگامیکه در سربازان جنگی
توضیح و تشخیص داده شد، به اذهان عمومی آورده شد، اما این اختلال می تواند از هر
تعداد حادثه ضربه ای، شامل حملات شدید از قبیل تجاوز، شکنجه، بچه دزدی یا اسیر
شدن، سوء استفاده از کودکان، تصادفات شدید اتومبیل و قطار، بلایای طبیعی، از قبیل
سیل یا زلزله نتیجه شود. به عنوان مثال، حملات تروریستی 11 سپتامبر2001 و تسونامی
که به جنوب و جنوب شرق آسیا در 26 دسامبر 2004 برخورد کرد، PTSDرا
در بسیاری از قربانیان آغاز کرد.
بدون
توجه به حادثه شروع کننده PTSD می تواند سبب
شود افرادیکه به آن مبتلا شده اند مرتباً ضربه را به شکل کابوس، تجربه مشکلات با
خواب در شب و اختلال در طی روز، به یاد آورند و از مکانهای مشخص یا موقعیت هایی که
این خاطرات را به خاطر آنها می آورد، اجتناب کنند. در موارد شدید، شخص ممکن است در
کارکردن یا اجتماعی بودن مشکل داشته باشند. این اختلال اغلب با افسردگی، سوء مصرف
مواد، یا یک یا تعداد بیشتری از دیگر اختلالات اضطرابی همراه است.
PTSD حدود 7/7 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا
می کند، اما هر فرد ضربه دیده ای بیماری تمام عیار را تجربه نمی کند. PTSDتنها
در صورتیکه علایم بیش از یک ماه باقی بمانند تشخیص داده می شود. در افرادیکه PTSD را بروز می دهند، علایم معمولاً در عرض
سه ماه از ضربه شروع می شوند و دوره متغیری را طی می کنند. برخی مردم در عرض شش
ماه بهبود می یابند، در حالیکه دیگران علایمی دارند که مدت زمان بیشتری باقی می
مانند. در این موارد، بیماری ممکن است مزمن باشد یا سالها پس از حادثه ضربه ای
تحمل شوند. افراد مبتلا به PTSD توسط داروها و
روان درمانی دقیقمی توانند کمک رسانی شوند.
اختلال
اضطرابی اجتماعی
افراد با
ترس از اجتماع، ترس دایمی، شدید و مزمن از دیده شدن و قضاوت شدن توسط دیگران دارند
و با کارهای خودشان حقیر و دست پاچه می شوند. این ترس ممکن است آنقدر شدید باشد که
با کار یا مدرسه و دیگر فعالیت های روزانه تداخل کند. حتی اگر فعالیت های آنها
زیاد و بدون مسئولیت باشد. آنها قادر نیستند بر ترسشان غلبه کنند. افراد با ترس از
اجتماع اغلب برای روزها و هفته ها قبل از وقوع یک موقعیت وحشتناک نگرانند.
ترس از
اجتماع می تواند تنها به یک نوع موقعیت محدود شود- - از قبیل صحبت کردن در موقعیت
های رسمی یا غیر رسمی- - اما این مشکل ممکن است آنقدر گسترده باشد که افراد علایم
را تقریباً هر زمانیکه در اطراف افراد دیگر هستند، تجربه کنند، که احتمالاً آنها
را از رفتن به محل کار یا مدرسه در برخی روزها باز می دارد. بسیاری از افراد با
این بیماری در پیدا کردن و نگه داشتن دوستانشان مشکل دارند. علایم فیزیکی اغلب
اضطراب شدید ترس از اجتماع را همراهی می کنند و شامل سرخ شدن صورت، عرق کردن
فراوان، لرزیدن، تهوع و اشکال در صحبت کردن هستند.
ترس از اجتماع حدود 15 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند. زنان و مردان به
میزان مساوی مبتلا می شوند. اختلال معمولاً در کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می
شود، شواهدی وجود دارد که فاکتورهای ژنتیکی در گیر هستند. ترس از اجتماع اغلب
همراه با دیگر اختلالات اضطرابی یا افسردگی رخ می دهد. سوء مصرف مواد یا وابستگی
ممکن است در کسانیکه تلاش می کنند که با نوشیدن الکل و سوء مصرف مواد " خود
درمانی" کنند، ایجاد شود، ترس از اجتماع می تواند با موفقیت توسط روان درمانی
یا داروها درمان شود.
ترس های
خاص
ترس خاص
،یک ترس شدید، غیر منطقی از چیزی است که خطر کم را ایجاد می کند یا هیچ خطری را
ایجاد نمی کند. برخی از ترس های خاص معمولتر ترس از ارتفاع (altophobia)، تاریکی (lygophobia)، آتش (pyrophobia)، ایجاد تغییرات (tropophobia)، آب(aquaphobia )، پرواز کردن(aviatophobia )، سگها (kynophobia)، و جراحات شامل خون (hemaphobia) هستند. گر چه بالغین مبتلا به
این نوع ترس ها تشخیص می دهند که ترس هایشان غیر منطقی هستند، اغلب در می یابند که
روبه روشدن ، یا حتی فکر کردن در مورد روبه روشدن با عامل یا موقعیت ترس آور، یک
حمله ترس یا اضطراب شدیدی را به همراه می آورد.8و1 ترس های خاص که به طور تخمینی
19 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند در زنان 2 برابر مردان معمول هستند. علل
ترس های خاص به خوبی شناخته نمی شوند، اگر چه برخی شواهد وجود دارند که ترس ها در
خانواده ها جریان دارند. ترس های خاص معمولاً در طی کودکی یا نوجوانی ظاهر می شوند
و تا دوران بلوغ باقی می مانند.
اگر
اجتناب از عامل ترس آور آسان باشد، افراد با ترس های خاص ممکن است نیاز به پیگیری
درمان را احساس نکنند. در برخی موارد، ترس ها می توانند ناتوان کننده باشند و با
زندگی روزانه تداخل زیادی کنند، سبب می شود که افراد جهت اجتناب از موقعیت ترس آور
مسیر مهمی داشته باشند یا تصمیمات شخصی بگیرند. ترس های خاص به میزان بالایی با
روان درمانی هدف گیر دقیق قابل درمان هستند.
درمان اختلالات
اضطرابی
درمانهای
موثر برای هر اختلال اضطرابی خاص توسعه یافته اند. به طور معمول، دو نوع درمان
برای اختلالات اضطرابی وجود دارد: دارو و درمان از طریق گفتگو با بیمار، نوع خاصی
از روان درمانی. تصمیم گیری جهت کاربرد یک یا دو درمان به بیمار، پزشک، اختلال
اضطرابی خاص، و هر گونه درمان های قبلی بستگی دارد. به عنوان مثال، تنها روان
درمانی برای ترس های خاص موثر نشان داده شده است.
در هر مورد،
درمان به تعدادی از یافته های مقدماتی بستگی دارد. اولین توجه این است که آیا
علایم واقعاً ناشی از اختلال اضطرابی است، و اگر اینطور است کدامیک از اختلالات.
توجه بعدی این است که آیا هیچ حالات همراهی وجود دارد یا نه. گاهی اوقات الکلیسم
یا حالت همراه دیگری باید در همان زمان یا قبل از درمان اختلال اضطرابی درمان شود.
مهم است
که بیمار و متخصصان سلامت که او را درمان می کنند به عنوان یک تیم جهت یافتن
بهترین روش فعالیت کنند. اگر یک درمان عمل نکرد، درمان موجود دیگر ممکن است عمل
کند. بنابراین، درمانهای جدید همواره در حال توسعه هستند.
روان درمانی
شامل گفتگو کردن با یک متخصص سلامت ذهن آموزش دیده ، از قبیل یک روان پزشک، روان
شناس، استاد جامعه شناس، یا مشاور، جهت یادگیری چگونگی تعامل با مشکلاتی از قبیل
اختلالات اضطرابی است.
رفتار
درمانی ادراکی: موثر برای اختلالات اضطرابی متعدد، رفتار درمانی ادراکی(CBT) بخصوص در درمان اختلال ترس و ترس از
اجتماع کمک کننده است. بخش ادراکی به افراد کمک می کند که الگوهای فکری که آنها را
از غلبه بر ترس هایشان باز می دارد، تغییر دهند. بخش رفتاری، تغییر واکنش های
افراد به موقعیت های محرک اضطراب را جستجو می کند. یک عنصر کلیدی این بخش در معرض
قرار گرفتن، یا مجبور کردن افراد به روبه رو شدن با چیزهایی که آنها می ترسند،
است. به عنوان مثال، در معرض قرار گرفتن و جلوگیری از پاسخ دادن ، جهت درمان افراد
مبتلا به OCD بکار می رود. اگر بیمار ترسی از کثیفی و
میکروب دارد، درمانگر ممکن است تشویق شود که اجازه دهد دستان بیمار بدون شستن،
برای یک مدت معین کثیف بماند. درمانگر به بیمار کمک می کند تا از عهده اضطراب حاصل
برآید. پس از اینکه تمرین چندین بار تکرار شد، اضطراب از بین می رود. تکنیک رفتاری
دیگر آموزش دادن بیمار برای نفس عمیق کشیدن به عنوان کمکی برای تمدد اعصاب و کنترل
اضطراب است.
رفتار
درمانی باید براساس اضطراب های خاص بیمار هدایت شود. این درمانها غیر از ناراحتی
موقتی از افزایش اضطراب، هیچ عوارض جانبی بدی ندارند، و نیاز دارند که درمانگر در
تکنیک ها بمنظور ایجاد نتایج، بخوبی آموزش دیده باشد.
CBT یا رفتار درمانی بطور معمول حدود 12
هفته طول می کشد. درمان گروهی بخصوص برای افراد با ترس از اجتماع موثر است. شواهدی
وجود دارد که اثرات سودمند CBT برای افراد
مبتلا به اختلال ترس، OCD، PTSD ، و ترس از اجتماع بیشتر از داروها باقی
می ماند.
دارو ممکن است با روان درمانی ترکیب شود، و برای بسیاری از مردم، این بهترین
انتخاب برای درمان است. عود اضطراب نیز می تواند به طور موثر درمان شود و به همان
روش اپیزودهای ابتدایی کنترل می شوند. مهارت هایی که در تعامل با اپیزود ابتدایی
یاد داده شدند، می توانند در مواجهه با اضطراب آینده کمک کننده باشند.
درمان
اختلالات یادگیری1
هر
چند اختلالات یادگیری اصولاَ مسأله ای آموزشی است، اما از چندین جنبه مختلف مورد
بررسی قرار گرفته است. بسیاری از تلاش ها در این زمینه از فرزیه نقص جزئی در مغز
سود می جویند و بدین ترتیب می کوشند تا با ارزیابی مسائل فرض شده مربوط به این نقص
زیستی مشکل را بر طرف کنند، از جمله شیوه های درمانی رایج بر این اساس را می توان
به درمان رایج بر نگرش های ادراکی-حرکتی اشاره کرد.
دراین
شیوه تلاش می شود تا موقعیت هایی برای کودک فراهم شود تا بتواند اطلاعاتی را از
محیط دریافت دارد، به یکدیگر ارتباط دهد، آن ها را دریابد.
استفاده
از روروک، بازی هایی برای آموزش حرکت، تمرین ها روی تخته سیاه برای رشد هماهنگی
حرکت و ادراک دیداری و حل معما در این شیوه کاربرد دارد.
از
سوی دیگر درنظر گرفتن امکانات آموزشی ویژه برای کودکان مورد توجه قرار گرفته است
مثلاٌاستفاده از اتاق مرجع یا کلاس های ویژه، با این حال جای دهی مبتلایانبه
اختلالات یادگیری در کلاس های مختلف هنوز مورد بحث بسیاری از متخصصان آموزش و
پرورش است.
نتیجه گیری
بسیاری از
افراد مبتلا به اختلالات یادگیری و اختلالات اضطرابی از پیوستن به یک گروه کمک
کننده و سهیم کردن مشکلاتشان و موفقیت هایشان با دیگران سود می برند. خانواده در
بهبود بیمار مبتلا به یک اختلال اضطرابی اهمیت زیادی دارد. اگر خانواده تمایل به
بی اهمیت دانستن اختلال داشته باشد یا خواستار بهبودی بدون درمان باشد، فرد مبتلا
رنج خواهد کشید.
علاوه بر
دارو درمانی، تکنیک های کنترل استرس،meditation، و روان درمانی اساس درمان در اختلالات
اضطرابی خاصی هستند. شواهد مقدماتی وجود دارند که ورزش ایروبیک ممکن است ارزشمند
باشد، و مشخص است که کافئین، شکر فرآوری شده، داروهای ممنوع(قاچاق)، و حتی برخی از
داروهای OTC سرماخوردگی می توانند علایم یک اختلال
اضطرابی را بدتر کنند. داروسازان نقشی بسیار سخت و فرصتی استثنائی در ارزیابی
اختلالات اضطرابی بیمارانشان و فراهم کردن توصیه به بیمارانیکه داروهای ضد اضطراب
مصرف می کنند، دارند.